خامنه ای خمینی دیگر است

خامنه ای خمینی دیگر است




وقتی به اوضاع کشورهای همسایه و خاورمیانه می نگریم ، وقتی ناکامی انقلاب کشورهای دیگر را می بینیم و بررسی می کنیم علل اصلی تمامی این ناکامی ها  نداشتن رهبری جامع و با درایت است طوفان هایی که بار ها انقلاب اسلامی ما را تهدید کردند  بسیار سهمگین تر از طو فان هایی است که کشورهای دیگر را تهدید نمودند اما به برکت درایت رهبری امام خمینی و امام خامنه ای کشتی انقلاب دچار طوفان شد اما همیشه سالم و استوار طوفان را پشت سر گذاشت 

درایت رهبر فرزانه امان در مسائل جاری چقدر مشابه درایت امام خمینی است و ناخود آگاه تصور می کنی یک روح هستند در دو کالبد.

اگر دشمنی بیگانگان و تحریم هست ، گرانی و تورم هست ، نا بخردی برخی مسئولین هست ، اختلاص هست ،خدا را شاکریم که درایت رهبری فرزانه هم هست  که خنثی کننده تمامی آن هاست.

چه غم دیوار امّت را که دارد چون تو پشتیبان

چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتی بان



امام خمینی (ره) ومردم


ماجرای عصبانیت امام(ره) از آیت‌الله خلخالی/بگو ببینم نکند اینجا دربار شده و تو هم وزیر دربار هستی؟


 یکی از منابع مهم تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی ‌ایران، خاطرات افرادی است که از نزدیک شاهد حوادث بوده و خود نیز نقشی در آن داشته‌اند. تدوین خاطرات چنین افرادی گوشه‌ای از زوایای مختلف انقلاب اسلامی ‌را روشن می‌کند و به تکمیل منابع موجود یاری می‌رساند.

 در کتاب «خاطرات مصطفی حائری‌زاده» از اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی که  از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است به ساده زیستی امام خمینی و مردم داری ایشان اشاره می‌شود و حائری زاده می‌گوید:

آقای خلخالی یکی از اطرافیان امام بود که اغلب در بیت ایشان حضور داشت. روزی ایشان دم در، یکی از مراجعه کنندگان را از دیدار امام محروم کرده و گفته بود؛ آقا الان وقت ندارد، باید وقت می‌گرفتید یا چیزی در این زمینه. آن روز ما به اتفاق مرحوم عراقی و چند نفر دیگر از دوستان در حضور امام بودیم. وقتی امام متوجه مکالمه آقای خلخالی با مراجعه‌کننده ش، با لحنی عتاب آمیز صدا زد: «خلخالی! خلخالی! بیا اینجا ببینم.»

آقای خلخالی گفت: «بله آقا!» جلو آمد و در مقابل امام ایستاد.

امام فرمود: «بگو ببینم نکند اینجا دربار شده و تو هم وزیر دربار هستی؟»

آقای خلخالی پرسید: «چه شده آقا؟»

و امام دوباره تکرار کرد: «نه می‌پرسم اینجا دربار شده؟ تو وزیر دربار من شدی؟ چرا به کسی که می‌خواست وارد شود گفتی وقت ندارد یا وقت گرفتی؟» سپس با ناراحتی بیشتر فرمود: «اصلا تو اینجا چه کاره‌ای؟ برو بیرون نمی‌خواهم اینجا باشی.»

آقای خلخالی بنده خدا، وسط اتاق خشکش زده بود. در آن موقع خیلی جوان بود و همراه با آقا مصطفی فرزند امام درس می‌خواندند. یکی از روحانیون حاضر در مجلس او را کنار کشیده و گفت: «الان آقا عصبانی است. بهتر است شما چند روزی اینجا نباشید و به تهران بروید.»

آقای خلخالی هم به تهران آمد و یک هفته‌ای در تهران ماند تا خشم امام نسبت به ایشان فروکش کند...


منبع :نامه نیوز

ماجرای بی احترامی راننده اتوبوس به امام(ره)


ماجرای بی احترامی راننده اتوبوس به امام خمینی(ره)



ادامه نوشته